یورگ سن سیز آغلایار

ساخت وبلاگ

از صبح پنج شنبه ساعت هفت و نیم تا این لحظه ندیدمش ، دلم براش تنگ شد اس ام اس دیشب اش امروزامو ساخت.

منتظر اومدن اش موندن بعد بیست و یک سال هنوزم دلچسبه.

یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 12:48

از ساعت شش صبح دقیقا شش صبح تا یازده شب سر کار بودم خستگی ام قابل وصف نیست با این حال نمی دونم چرا دارم نادر ابراهیمی میخونم ، بار دیگر شهری که دوست میداشتم

به جادوی کلماتش احتیاج دارم برای فراموش کردن قهر دوساله حدیثه، چشمای مضطرب ثریا، تصویر زنی با بچه دوساله کنار قاتل اش و .......

یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 12:48

امن بود اونقدر که چند تکه از این پازل هزار تکه رو نشونش بدم و در مورد حس و حال اون تکه ها حرف بزنم ، از کل پازل شاید چیز زیادی متوجه نشد و این خوب بود. تو آشفته ترین حالت هام قشنگ و از ته دل حرف زده باهام و امیدوارم کرده به برگشتن نورها و روشنی ها ، وقتی خواستم نزدیک تر بشه می دونستم امنیت قبل رو نخواهم داشت. حالا باید تکه ها رو مخفی کنم، کمتر در مورد حس ها حرف بزنم و بیشتر باید نگاش کنم.خودم اینو خواستم و شاید اینجوری بهتر باشه برای هر دو تامون. یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:33

مزه بوسه های بابامو میداد : تلخ و خواستنی. یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 71 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:33

خسته ، مریض و بی حال رسیدم تا ماشین . دستام یخ زده بود

دستامو که گرفت حس کردم خون منجمد شده ام جریان پیدا کرد کاش میشد همونجا تو بغلش خوابید حتی صبر نکرد تا خونه.

یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:33